حسین عالی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حسین نوجوان اگر چه ۱۴ بهار بیشتر از عمرش نمی گذشت اما دلش برای خدمت به انقلاب چون کبوتری در سینه می تپید. او در جستجوی نور الهی بود و بالاخره در جبهه های جنگ به آن چنگ زد. خیلی زود رسالت و توانایی خود را شناخت و در واحد اطلاعات عملیات به کار پرداخت.



تولد

[ویرایش]

سال ۱۳۴۶ همزمان بال ماه محرم در روستای جهانگیر نزدیک زابل و در خانه ای عجین با عشق حسین(ع) متولد شد. هنوز رویاها ی کودکانه را پشت سر نگذارده بود که پدر آگاهش مبارزه با طاغوت را به او آموخت.تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را با موفقیت گذراند.

مبارزات انقلاب

[ویرایش]

در قبال پدر و مادر، متواضع و در تمامی دورانهای سخت زندگی یار و یاورشان بود. با اوجگیری انقلاب، به همراه پدر و مادر و دیگر وابستگان در مبارزات بر علیه حکومت استبدادی شاه شرکت فعال داشت.
از فعالین انجمن اسلامی و اتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزان شهر بود. عشق و علاقه عجیبی به امام و انقلاب داشت. برای حراست از انقلاب از ابتدای پیروزی، ارتباط تنگاتنگی با بسیج داشت و در تمام مراسم و برنامه های مذهبی فعالانه حاضر می شد. او مشوق دیگران برای حضور در بسیج نیز بود. حسین عاشق امام خمینی بود و همه را به اطاعت از ایشان سفارش می کرد.

مرد بزرگ

[ویرایش]

اگر چه فرزند اول خانواده نبود اما خیلی زود مردانگی خود را نشان داد و مسئولیت و سرپرستی از خواهران و برادران کوچکتر را آنگاه که پدر به مأموریت می رفت به عهده می گرفت. در کنار تحصیل به ورزش کشتی می پرداخت و در هر دو زمینه موفق بود.

حضور در جبهه

[ویرایش]

هنوز زمان چندانی از پیروزی انقلاب نگذشته بود و تازه حنجره گلدسته های مجروح مساجد با ترنم طعم خوش اذان پیروزی در التیام درد ها می کوشید که آژیر جنگ به صدا در آمد. این طوفان نا به هنگام بی آنکه بخواهد سب شد که نهال وجود جوانان انقلاب ببالد و هر کدام نخلی راست قامت شوند و سر به آسمان سایند. جنگ فرصتی بود که جوهر ایثار آشکار شود و جوانان مسلمان ایرانی سر مشق والاترین ارزشهای انسانی و اسلامی در افقهای دور دست شوند.
حسین نوجوان اگر چه ۱۴ بهار بیشتر از عمرش نمی گذشت اما دلش برای خدمت به انقلاب چون کبوتری در سینه می تپید. او در جستجوی نور الهی بود و بالاخره در جبهه های جنگ به آن چنگ زد. خیلی زود رسالت و توانایی خود را شناخت و در واحد اطلاعات عملیات به کار پرداخت.

فرمانده اطلاعات وعملیات

[ویرایش]

در عملیات متعدد چون والفجر۸، کربلای۱، کربلای۵و... حضور یافت. در عملیات کربلای ۵ مسئول محور و فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ثارالله بود. مدیریت، مسئولیت پذیری، عشق به ولایت، اطاعت و فرمانبرداری، احترام و روحیه مشورت از خصوصیات بارز وی بود. شور و شوق فراوانی در جبهه ها داشت و با فروتنی همواره خود را خدمتگذار رزمندگان می خواند. قدرت فرماندهی خوبی داشت و خلق و خوش او زبانزد دوست و آشنا بود.
در انجام فرایض و عمل به مستحبات و قرائت قرآن و دعا کوشا بود. او از کودکی خلوت ها با خدای خود داشت و اعضای خانواده و دوستانش خاطرات فراوان از مناجات او به یاد دارند. حاصل این نیایش ها و سوز و گداز رسیدن به مرتبه مکاشفات و درجات روحانی است که یاران خاص، گاه از آن یاد می کنند.

فرمانده عارف

[ویرایش]

او مشاهدات خود را بر ملا نمی کرد و بر اثر تلاش و مجاهده و مراقبه نفس به درجه ای رسیده بود که آیات الهی را به عینه در همه جا مشاهده می کرد و با زمین و آسمان و کوه و دشت در تسبیح خدا همزمان می شد.
او چون مولایش حضرت علی(ع) و رهبرش حضرت امام (س)خدا را در همه پدیده ها شاهد بود و هیاهوی تسبیح موجودات عالم را به گوش جان می شنید. مهمترین نشانه این حضور دائمی در برابر معبود مرگ آگاهی او بود. او خود بارها به زمان مرگ خویش اشاره داشته است.

شهادت

[ویرایش]

سرانجام این شهید عارف در عملیات کربلای ۵ هنگامی که جان یاران را در خطر می بیند آخرین نماز خود را اقامه می کند و با خوابیدن بر روی سیم خاردار، راه را برای رزمندگان می گشاید و از این طریق به دیدار معبود می شتابد.


آثارباقی مانده از شهید

[ویرایش]

برای آنها می گویم. اما سنگلاخها و کوه ها و دره ها و بوته ها و علفزارها صدایم را به گوش آنها نمی رسانند. اگر چه همیشه عشق به وصال آنها دارم. ولی رسیدن و دیدن آنها بدون رضایت خداوند مرا راضی نمی کند و من در انتظار چنین لحظه ای هستم. چون می گویند دیدن صورت مومن حسنه می آورد؛ همواره آنها را می خواهم و هنگامی که آنها را ببینم همچون تشنه ای هستم که در کویر خشک زندگی جرعه ای آب پیدا کرده است و من آنها را دوست داشتم و برای آنها می سوزم. خانواده ام، دوستان شهیدم و... اینها که همچون گل بودند و ما خار آنها بودیم.

← طواف در جبهه


خداوندا تو خوب می دانی که امام مظلوممان این مظلوم، که مظلومیتش را از جدش حسین به ارث برده، رهبر غریبمان خمینی بزرگ فرموده اند که در جنگ تحمیلی فرمانده کل قوا حضرت بقیه الله ارواحنا له الفدا می باشند و من نیز به بنا به وظیفه در سنگر آمده ام.
همچنانکه زائران بیت الله دور خانه ات در مکه جمع گشته اند تا کعبه را که خانه توست زیارت کنند و دیگر اعمال آن را که واجبات است به جا بیاورند.
خدایا من عاصی و رو سیاه اگر در جبهه خانه ات را نمی بینم که زیارت کنم می خواهم که خودت را با وصالت زیارت کنم و به جای غسل کردن با آب در خون خودم شنا نمایم. می خواهم با ریختن خونم که همان غسل است گناهانم را پاک نمایی و به جای قربانی دادن حیوان خودم را قربانی کنم شاید مورد رضایت تو افتد و مرا ببخشی و این حج را نیز قبول کنی.

← خدایا از دنیا دورم کن


خداوندا می خواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آنها را ادامه دهم. می خواهم همچون دوستانم به سوسوی آن ستاره ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم.
خدایا تمامی اعضای خانواده ام را بیامرز و حق پدر و مادرم را به جلالت خود،از گردنم با کرامتت عطا فرما.
خدایا مرا از این دنیا دورم کن، دورم کن، دورم کن، با مرگ رو برویم کن. الهی آمین.
خداوندا در این دوران انسانها چگونه فکر می کنند، چه می بینند و چه می کنند. آیا کسانی که در پشت میزهای ریاست و مقام های دنیوی خود را می بینند این فکر را نمی کنند که قبل از آنها کسانی دیگر بوده اند که اینها جانشین آنها شده اند و آیا فکر نمی کنند که روزی خواهند مرد.
ای انسان هر چه طایفه داشته باشی هیچ کس در روز آخر و در ساعت گذشتن درب لحد به درد تو نمی خورد. پس به خود آی که آنچه در روز محشر و در شب اول قبر به سراغت آمد اعمال خودت می باشد که در این دنیا داشته ای.

← ولایت علی (ع)بهتر از بهشت و شهادت


خداوندا من نه بهشت می خواهم نه شهادت. من ولایت می خواهم! ولایت مولا علی، مرا به ولایت مولا بمیران و آن جناب را در شب اول قبر به فریاد رسی من برسان. به فریاد بنده ذلیل و بیچاه خداوند.
خداوندا اگر ره گم کرده ام رهنما می جویم. اگر در این دنیا نتوانستم دوست و آشنا و هم قلب پیدا کنم تو را می جویم. زیرا می دانم که تمامی این دوستی های دنیا فقط و فقط چند صباحی بیشتر نیست و آنچه باقی می ماند دوستی با توست.
آنچه برای انسان باقی می ماند نامی نیکوست و آنچه به درد می خورد توشه و هزینه سفری است که من عاصی تاکنون آن را از دست داده ام و با اعمال خود که تاکنون درک کرده ام که برای سرانجام کارم به درد نمی خورد زیرا ممکن است رضایت غیر تو نیز در آن دخالت داشته باشد و این کارها بجز زیان چیزی نبوده است. خداوندا من آن سائل کاهل افتاده در درگاه گناهکار و پریشان خاطر و مضطرم ببخشا خطاهایم. اگر نبخشی جرم و خطاهایم را دگر جایی ندارم جز درگاه رحمتت.
خدایا ما را از دوستان حسین(ع) قرار ده، تا در آخرت از کسانی باشیم که با خون حسین(ع) را یاری نموده اند و در راهی که حسین شهید شده است کشته شده باشند.


آثارمنتشر شده درباره ی شهید

[ویرایش]

ای کاش نویسنده ای زبر دست بودم تا می توانستم شمه ای از خصوصیات تو را بگویم. ای شهید الهی برخیز که محراب نماز در انتظار سلام توست. برخیز و نماز عشق را تمام کن، نمازی که در نیمه راه آن را بدون سلام گذاشتی و به سوی معشوقت پر کشیدی.

← روح مقدس حسین


سلام به روان مطهر تو ای بزرگ، ای استاد گرامی، سلام بر تو که با رفتن تو خانه دل ما غمکده دوران شد. سلام بر تو که با از دست دادن تو واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثار الله بی یاور شد... سلام ما بر تو ای شهید. ای گلگون کفن کربلای ایران، ای کسی که نمونه کامل مبارزه و انسانیت و قربت بودی. ای کسی که به حق از انصار حسین بودی.
ای کاش نویسنده ای زبر دست بودم تا می توانستم شمه ای از خصوصیات تو را بگویم. ای شهید الهی برخیز که محراب نماز در انتظار سلام توست. برخیز و نماز عشق را تمام کن، نمازی که در نیمه راه آن را بدون سلام گذاشتی و به سوی معشوقت پر کشیدی. زیرا نمازی را که تو بی سلام گذاشتی فرشتگان الهی مأموریت یافتند و تمام کردند و بر این تمام کردن نماز مغرور گشته و افتخار کردند.
با ما نیز بگویید ای شهیدان، تا در راه شما قدم برداریم و به جوار شما بیائیم. شما موذن کدام مکتبید که در چشمان شما نور ایمان و در نگاهتان انتظار شهادت جلوه گر بود. با ما بگویید ای لاله های سرخ، ای آزادگان و ای وارستگان، ای رهروان حسینی ای رهروان کوی دوست که شما را سوسوی کدامین ستاره خوانده است و چه کرده اید تا به او رسیه اید و همیشه سخن از عروج و پرواز بر لب دارید. دست ما را بگیرید و به آن سو راهنمایی کنید و در این دنیا تنها نگذارید. آری دوستان در سوگ شما مسئولیت زندگی برایمان مشکل شد و به هر کجای این دنیا نگاه می کنیم، روح مقدس شما نظاره گر افعال ماست. مبارک باد بر شما چنین عروجی! خدایا مرا هر چه زود تر به دوستانم برسان. آمین یارب العالمین عبدالحسین بینش

منبع

[ویرایش]

بینش،عبدالحسین؛میر،سلطانعلی،کبوتران بهشتی،ج۲،نشر کنگره شهدای سیستان وبلوچستان،۱۳۷۷






جعبه ابزار