فریدون کشتگر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به امام راحل چنان علاقه داشت كه هميشه در كلامش ايشان را« آقا » خطاب مي كرد و شيفته و مطيع او بود .


تولد

[ویرایش]

سال ۱۳۳۷ در يك خانواده ي مذهبي در شهر اروميه به دنيا آمد و دوران كودكي خود را با آموزش هاي مذهبي پدر و مادري مسلمان ومعتقدگذراند.

تحصيلات

[ویرایش]

با سپري کردن دوران كودكي راهي مدرسه شد و دوران تحصيلات ابتدائي تا متوسطه را با نمرات عالي و رتبه ي بالا به پايان رساند و موفق به اخذ ديپلم متوسطه در رشته ي رياضي فيزيك از دبيرستان فردوسي شد.
در دوران تحصيل دبيرستان چنان لياقت و شايستگي از خود نشان داد كه بارها از طرف مسئولين آموزش و پرورش مورد تشويق قرار گرفت . بعد از اتمام دوره ي دبيرستان درآزمون سراسري شركت کرد و در رشته ي مهندسي راه و ساختمان در دانشگاه تبريز با رتبه ي عالي قبول شد.
زماني كه وارد دانشگاه شد ، زندگي او وارد مرحله ي تازه اي شد . با توجه به هوش سرشار و ذكاوت ذاتيش در دانشگاه نيز از نظر تحصيل زبانزد عام و خاص شد . به هنگام تحصيل در دانشگاه از مسائل اجتماع خود غافل نبود و از نزديك فقر و تباهي حاكم بر جامعه را لمس مي كرد.

تعليمات مذهبي

[ویرایش]

در اين دوران فريدون عليرغم شرایط فاسد که حاكم بر جامعه ي آن روزها بود،با توجه به تربيت صحيح خانوادگي خود تحت تاثير فساد جامعه قرار نگرفت و همگام با پدرش در مجالس مذهبي شركت کرد. ا و با شركت در جلسات يادگيري قرآن و نمازهاي جماعت روح بزرگش را پرورش داد.

مبارزات دوران انقلاب

[ویرایش]

قبل از شكل گيري انقلاب اسلامي ، او با افكار وانديشه هاي امام (ره)آشنا شد و در هسته هاي مبارزاتي دانشجويان مسلمان به صورت مخفيانه شركت داشت . در قيام مردم قهرمان تبريز كه در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ همزمان با چهلم شهداي قيام ۱۹ دي مردم قم اتفاق افتاد ، از طرف ساواك دستگير و به شدت تحت شكنجه و آزار قرار گرفت .
هر وقت در ايام فراغت از تحصيل براي مرخصي به اروميه مي آمد ، لحظه اي از افشاگري و تبليغ عليه رژيم شاهنشاهي غفلت نمي كرد و در تمام محافل و مجالس از ظلم و ستم شاه و خاندان پهلوی سخن مي گفت. در جريان انقلاب شكوهمند اسلامي ايران ، او از افرادي بود كه با روحانيون مبارز شهر اروميه همچون حاج آقا حسني در برنامه ريزي و سازماندهي راهپيمائي ها مشورت مي كرد و هميشه به همراه چند تن ازهمرزمانش در پايگاه اوليه ي مبارزين شهر (مهديه) حضور داشت.
قبل از پيروزي انقلاب و در روزهاي سخت مبارزه با طاغوت ايران,او از مخالفين سر سخت حركت هاي منحرف چپ گرا بود به طوري كه در يكي از تظاهرات كه عده اي از چپي ها قصد به انحراف كشيدن حرکت مردم را داشتند به شدت با آنها بر خورد كرد و جلوي اين انحراف را گرفت . بعدها چندين بار از طرف گروه هاي چپ مورد تهديد قرار گرفت و هر بار،راسخ تر به مبارزه ي اسلامي خود ادامه داد .
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه گروه مسلحي بود كه در تصرف مراكز نظامي شهر شركت نمود و با استقراردر كلانتري ۱ سابق اروميه به صورت مسلح اقدام به پاسداري از انقلاب اسلامي كرد .

مشارکت در سازندگي

[ویرایش]

زماني كه انقلاب اسلامي كم كم جايگاه خود را پيدا كرد و براي تحكيم پايه هاي خود نياز به كار و تلاش مضاعف داشت ،فريدون براي ترميم خرابي ها و ساختن ايران آباد، وارد نهاد خود جوش جهاد سازندگي شد و مدتي در كميته ي فرهنگي اين نهاد فعاليت كرد . بعد از مدتي به لحاظ داشتن تخصص فني ، وارد كميته ي فني شد و در نقاط دور افتاده و محروم استان از جمله ماكو و اطراف اروميه ,به خصوص مناطق كرد نشين مشغول كار و تلاش شد .او در اين نهاد آثار و خدمات ارزنده اي از خود به يادگار گذاشت . در راستاي اين فعاليتها در منطقه ي مريوان ، توسط گروهك ضد مردمي دموكرات دستگير و بعد از تحمل شكنجه هاي زياد, آزاد شد .
با توجه به اينكه فريدون در جهاد سازندگي و در شركت نويد كه تحت سرپرستي شهيد مهدی امینی اداره مي شد ، فعاليت داشت ، به صورت نيمه فعال در سپاه پاسداران اروميه نيز فعاليت و تلاش داشت .

لذت نهج البلاغه

[ویرایش]

از نظر اخلاقي ، انساني آزاده و بنده اي مخلص ، مقلدي راستين و معلمي عامل بود . از قفس تن رها شده و همچون امامش به ساده زيستن علاقه داشت و از تجملات دوري مي كرد . براي نماز و دعا اهميت خاصي قائل بود . بيشتراوقات آيات شريف قرآن را زمزمه مي كرد و در مراسم دعاي ملكوتي كميل شركت داشت.ا و هميشه اين قسمت از دعاي كميل را تكرار مي كرد : خدايا به ضعف بدنم رحم کن...
از مطالعه ي نهج البلاغه , يادگار مولاي متقيان علي (ع) لذت مي برد و فرمايشات مولا را آويزه ي گوشش كرده بود و در زندگي شخصي خود عملاً به مورد اجرا مي گذاشت . به اسراف حساسيت خاصي داشت و هميشه به خانواده و فاميل سفارش مي كرد كه از پختن دو نوع غذا پرهيز كنند.عامل احكام و تكاليف شرعي بود و در حفظ بيت المال وسواس عجيبي از خود نشان مي داد .

روح متعالی

[ویرایش]

او به روحانيت مبارز و در خط انقلاب و اسلام احترام بيشتري قائل بود و به امام راحل چنان علاقه داشت كه هميشه در كلامش ايشان را« آقا » خطاب مي كرد و شيفته و مطيع او بود . جاذبه و دافعه ي او چنان بود كه مي توان گفت همه ي اقوام و آشنايان شيفته ي رفتار او بودند و از او به عنوان يك مسلمان واقعي و يك پاسدار حريم اسلام ياد مي كردند . در برخوردهاي اجتماعي و خانوادگي چنان متواضع بود كه حتي به كودكان نيز در سلام دادن پيشي مي گرفت و فرصت اظهار نظر به آنها مي داد و با اين كار باعث باروري و رشد شخصيت آنهامي شد . خيلي كم حرف بود , تنهائي خود را با قرائت قرآن سپري مي كرد . او با متعالي كردن روحش آنقدر به خدا نزديك شده بود كه خداوند هميشه او را در كارهايش ياري مي کرد .

حضوردرجبهه

[ویرایش]

با شروع جنگ تحميلي و تجاوز بعثيان كافر به خاك خوزستان به تبعيت از فرمايش امام خود ، جنگ را سر لوحه ي تمام امورات قرار داد و عازم جبهه هاي نبرد شد و در كنار سرداراني چون شهيد مهدی باکری ،شهيد مهدی امینی و سايرين در ايستگاه هفت آبادان با شجاعت هر چه تمام به مصاف با دشمن زبون پرداخت .او بعد از مدتي مسئول تطبيق آتش بار نيروهاي اسلام در جبهه ي آبادان شد . بعد از اتمام ماموريتش در آبادان ، به اروميه باز گشت و پس از مدتي كوتاه مجدداً هجرتي ديگر آغازکرد و راهي اهواز شد .

فرمانده عملیات مهندسی

[ویرایش]

با رسيدن به منطقه ي جنگي به عنوان فرمانده عمليات مهندسي و پشتيباني جنگ خوزستان شروع به فعاليت نمود و شبانه روز لحظه اي از خدمت به اسلام دريغ نكرد.
در عمليات فتح المبين ، از افرادي بود كه در پيروزي لشكريان اسلام نقش مؤثر داشت . با احداث جاده ي عملياتي كه از مشكل ترين مراحل عمليات فتح المبين به حساب مي آمد ,در پيشا پيش سنگر سازان بي سنگر راه گشاي رزمندگان بود و در محور شوش ( سايت ۵ ) با حداث جاده ي جنگي راه را براي نفوذ رزمندگان سلحشور اسلام هموار كرد . بعد از عمليات فتح المبين در عمليات بيت المقدس نيز از خود شجاعت و رشادت نشان داد و اين بار نيز با طراحي و احداث جاده هاي متعدد راه پيشروي رزمندگان اسلام را به طرف مرزهاي سرزمين اسلامي باز كرد . در محور دارخوين خرمشهر با سعي و تلاش و ابتكارات فراوان در زير رگبارهاي توپ و گلوله هاي تانك دشمن ,با احداث سنگر ها و خاكريز ها و همچنين جاده هاي ارتباطي راه پيشروي نيروهاي اسلام را باز كرده و در پيشروي نقش به سزائي داشت .

شهادت

[ویرایش]

فريدون كشتگر پس از مدتها تلاش شبانه روزي در جبهه هاي جنوب و در پست فرماندهي مهندسي عمليات در محور هاي مختلف جبهه ، سر انجام بيست ويک ارديبهشت ۱۳۶۱ ، هنگامي كه با چهره اي نوراني و اراده اي الهي از سنگر خود خارج شده و به سوي بلدوزر مي رفت تا مشغول ساختن جان پناه براي رزمندگان شود در كنار بلدوزر با يكي از رانندگان مشغول صحبت مي شود و در اين حين گلوله ي توپي در روي بلدوزر فرود آمده و منفجر مي شود و و به مقام والاي شهادت نايل مي شود.


خاطرات شفاهی همرزمان

[ویرایش]


تاخير در انفجار خمپاره باعث گرديد كه همه ي افراد حاضر در جلسه به موقع محل را ترك كرده و هيچ كدام صدمه نديدند . گويا تقدير چنين بود تا مهندس فريدون كشتگر زنده بماند و مسئوليت خطير ديگري را در عمليات بيت المقدس به عهده بگيرد.

← تقدیر


من به لحاظ ضروري به اهواز رفته بودم و چون محل به خصوص براي اقامت نداشتم لذا سراغ شهيد كشتگر را از پشتيباني جنگ مستقر در اهواز گرفتم و بعد از ساعاتي پرس و جو بالاخره او را پيدا كردم و با هم به منطقه ي عملياتي فتح المبين رفتيم . فرداي آن روز به من گفت كه ماموريت جديدي به من در منطقه ي آبادان داده اند و از من خواست كه با او به آن منطقه بروم و با دست اندر كاران جهاد پشتياني آنجا جلسه اي داشته باشيم . با هم راهي آبادان شديم و به محل تشكيل جلسه رسيديم . به فاصله ي ۳۰ ثانيه بعد از رسيدن ما خمپاره ي ۱۲۰ دشمن در همان محل فرود آمد و خوشبختانه در انفجار خمپاره تاخيري رخ داد كه فرصت مناسبي براي تخليه ي محل جلسه بود و اين تاخير در انفجار خمپاره باعث گرديد كه همه ي افراد حاضر در جلسه به موقع محل را ترك كرده و هيچ كدام صدمه نديدند . گويا تقدير چنين بود تا مهندس فريدون كشتگر زنده بماند و مسئوليت خطير ديگري را در عمليات بيت المقدس به عهده بگيرد.


وصيت نامه

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحيم
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ
و هر آينه شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش از اموال و جانها و ثمرات مورد آزمايش قرار مي دهيم و مژده ده به صبر كنندگان.
آنانكه هر گاه مصيبتي به رسد گويند ما از آن خدائيم و بازگشتمان به سوي اوست.
انسان در طول زندگي خود هر لحظه در برابر آزمايشي از طرف پروردگارش قرار دارد و ارزش هر كس بستگي به آن دارد كه چگونه از اين امتحانات بيرون بيايد . انسان براي ماندن و زندگي كردن دائمي در دنيا آفريده نشده است . انسان بايد از فراز و نشيبها عبور كند ,خدا را ملاقات نمايد آري بايد انسان در راه الله رنج ببرد تا او را ملاقات كند.

روح بزرگ آفرینش

[ویرایش]

اين سرنوشت انسان است ,بزرگي هر روح به اندازه ي رنجي است كه در راه الله مي برد . روحهاي بزرگ همواره به رنجهاي بزرگي مبتلايند . مگر نه اينكه حسين(ع), اين روح بزرگ آفرينش بايد بزرگترين رنجها را برد و در بزرگترين امتحان ها شركت جويد ,ما كه شيعه هستيم بايد از او پيروي كنيم . بايد همچون او گوشه اي ساخت و از اينجا كوچ کرد ، زيرا كه دنيا نه جاي ماندن است و نه ارزش ماندن را دارد آنهم زماني كه اسلام عزيز مورد هجوم جهان خواران و ايادي قرار گرفته است.
چگونه مي توان به دور از صحنه ي درگيري حق و باطل به زندگي روزمره تن داد .بايد شهادت و مرگ سرخ را برگزيد تا براي هميشه از مرگ سياه رهايي يافت . تازه ما كه باريختن خون خود در راه خدا كم كاري نكرده ايم ، تنها امانت را به صاحبش بر گردانده ايم . من كه در طول زندگي كاري براي اسلام نكرده ام شايد با خواست خدا ريخته شدن خونم موجب آمرزش گناهان و پيشرفت اسلام عزيز شود . اگر در دنياي شما مي ماندم چه مي كردم . آيا زندگي در جوار رحمت خداوندي كه مژده اش را داده است با مرگ تدريجي كه زندگيش نام نهاده اند مساوي است.

وصیت به خانواده

[ویرایش]

پدر و مادر مهربانم شما مرا از دست نداده ايد، مرا به خدا قرض داده ايد, هديه كرده ايد.
مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ
مادر مهربانم مرا خدا به تو داده بود ، تو نيز به او برگرداندي . پس آيا خدا برايت كافي نيست . بايد با متانت بسيار بر اين مصيبت صبر كني ,صبري نيكو ، صبري كه در آن شكايتي نباشد تا خداوند پاداشت را بدهد وقتي اين شهادت را براي خدا و به خواست خدا و در راه خدا دانستي اين مصيبت بر تو آسان خواهد شد .
از پدر و مادر و برادران و خواهرانم مي خواهم كه بعد از شهادت من صبر و تقوي را پيشه خود كنند و محور تمام كارهايشان را خدا قرار دهند.

فقط الله

[ویرایش]

برادران تنهاقرآن و خط امام خميني است كه مي تواند ما را از انحرافات فكري رهايي داده و به سوي قرآن روي آورد و آن را همان گونه كه هست دريافت و به آن عمل كرد . بايد با تمام قوا براي خدا و انقلاب اسلامي كار كرد و در اين راه هيچ سستي به خود راه نداد . نبايد نقص هاي خود و احياناً ديگران را نقص انقلاب دانست . نقصهاي افراد و جهت گيري هاي غلطي كه منشاء هواي نفساني است، هم چون كفي بر روي رود خروشان انقلاب هستند ,كف ها از بين رفتني هستند و رود به راه خود ادامه خواهد داد . مطرح كردن كف ها نبايد وجود جريان اين رود خروشان را مورد ترديد قرار دهد . تازه اگر هم احياناً بعضي افراد براي غير خدا كار مي كنند نبايد روي ما تاثير منفي بگذارد ، هرقدر عقيده ي ما در راه حركت به سوی الله تحت تاثير شرائط تغيير كند همان قدر بي بنياد است . بچه ها بياييد هم ديگر را دوست بداريم و براي خدا كار كنيم و در ضمن كار به جاي مشغوليت با ديگران با خدا مشغول باشيم . آيا هنوز به اين نتيجه نرسيده ايم كه كار براي غير خدا موجب تفرقه و بيهوده است. پس بايد براي خدا زندگي كرد و براي او مرد و اين كشتن مرگ سياهي است كه همواره در انتظارمان به سر مي برد.

مناجات

[ویرایش]

خدايا اينك به سوي تو آمده ام و از همه به سوي تو گريخته ام . با تمام گناهانم دعايم را پذيرا باش و مرا به آرزويم برسان . خدايا چون غم ها هجوم آورند تو خود توشه ي من باش . خدايا من ديگر طاقت دوري تورا ندارم, مرا از نظر به كرامتت محروم مفرما .
خداي من فرداي قيامت مرا به ديدار خود شاد گردان . خداوندا مرا به قسمت خود راضي و قانع گردان و از سر تقصيراتم بگذر . آري خداي من تو آخرين و تنها گريز گاهي هستي كه يافته ام . خدايا مرا از زمين گيري و وابستگي ها نجات ده و به سوي خودت بخوان .
الهی هب لی کمال الانقطاع إلیک
الهي خدايا قلبم را از عشق خودت لبريز كن تا چشمم را تواناي تحمل آن نباشد و خونم در راه تو ريخته شود و روحم به سوي تو به پرواز در آيد .
آمين يا رب العالمين با آرزوي پيروزي هر چه سريعتر حق بر باطل فريدون ۲۲/۱/۶۱



پانویس

[ویرایش]
 
۱. بقره(۲)آیه۱۵۵    
۲. بقره(۲)آیه ۱۵۶    
۳. حدید(۵۷)آیه۱۱    
۴. پایگاه اطلاع رسانی حوزه    






جعبه ابزار