فریبرزترابی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
او عضو تیم هندبال شهرکرد بود. تیمی که فریبرز عضوآن بود، چند بار در ایران قهرمان مسابقات هندبال کشورشد.
[ویرایش]
فریبرز سیزده شهریور سال ۱۳۴۳در سوادجان به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود. مدتی بعد خانواده اش به شهرکرد مهاجرت کردند.
[ویرایش]
مهرماه سال ۱۳۴۹ وارد دبستان دکتر شریعتی(فعلی) شهرکرد شد. او تحصیلاتش تا پایان دوره دبیرستان را در مدرسه دکتر بهشتی گذراند.در سال ۱۳۶۱ ـ ۱۳۶۰ موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.وضعیت تحصیلی خیلی خوب بود.اوهمیشه با نمرات خوبی قبول می شد.
[ویرایش]
فریبرزبه به ورزش هندبال علاقمند بود. او عضو تیم هندبال شهرکرد بود. تیمی که فریبرز عضوآن بود، چند بار در ایران قهرمان مسابقات هندبال کشورشد.
[ویرایش]
در دوران اوج مبارزات انقلاب ۱۴ سال داشت اما پابه پای بزرگترها در راه پیروزی آن تلاش می کرد.انقلاب که پیروز شد،فریبرزبه حزب جمهوری اسلامی پیوست. همزمان به بسیج واردشد. اواز اعضای فعال این نهاد بود.
[ویرایش]
سال سوم دبیرستان بود که برای گذراندن آموزش نظامی بسیج به یزد رفت.بعد از آموزش نظامی به کردستان رفت تا با ضدانقلابیونی که درآنجا به مقابله با مردم و انقلاب برخواسته بودند،مبارزه کند.
بعداز بازگشت ازکردستان به جبهه جنوب رفت تادر عملیات خیبر شرکت کند.
[ویرایش]
وقتی در جبهه نبود، سراغ درس می رفت. فوق دیپلم ورزش را در مرکز آموزشی معلم شهید رجایی گرفت. او در سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد. ازدواج هم مانع جبهه رفتن فریبرز نشد.
[ویرایش]
مهرماه سال۱۳۶۵ به عنوان معلم ورزش در مدارس بابا حیدر مشغول خدمت شد اما تاب دورماندن از جبهه را نداشت. ۱۳ روز بعد عازم جبهه شد. او در عملیات کربلای ۴ وکربلای ۵ شرکت کرد.
فریبرزدر ۲۱ دی ماه سال ۱۳۶۵بر اثر اصابت تیر مستقیم به پیشانی اش شهیدشد.
پدرفریبرزطاقانکی است،به همین دلیل وبنابه علاقه ای که مردم طاقانک به فریبرز دارند،یادبودی از اودرگلزارشهدای طاقانک ساخته اند.
[ویرایش]
بسم رب شهدا و صدیقین
رَضيتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وآلِهِ نَبِيّاً، وَبِالإِسْلامِ ديناً
وَبِالْقُرآنِ كِتاباً، وَبِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً، وَبِعَلِىٍّ وَلِيّاً وَاِماماً، وَبِالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ
وَعَلِىِ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَمُوسى بْنِ جَعْفَرٍ
وَعَلِىِّ بْنِ مُوسى، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ
وَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ اَئِمَّةً
سپاس خداوندی را که حمد را بهای نعمتش قرار دادوپناه از بلای خود را وسیله رسیدن به بهشت های خویش گردانید وسبب افزایش احسان وسپس درود بر فرستاده اش که پیغمبر رحمت است,مهربان وپیشوای پیشوایان وچراغ وراهنمای امت وبرگزیده شده از خمیره کرامت وبزرگواری.
[ویرایش]
ای پناه بخش پناه آورندگان و ای نجات بخش به هلاکت افتادگان و ای نگهدار بیچارگان و ای ترحم کننده به حال مسکینان و ای اجابت-کننده دعای پریشانان و ای گنجینه فقیران و ای جبران کننده دل شکستگان.
ای جان بخش از همه کس بریدگان و ای یاری کننده ضعیفان و ای پناه دهنده ترسیدگان و ای فریادرس ستمدیدگان.
ای کریم ترین کریمان و ای مهربان ترین مهربانان عالم، ای مونس تنهائی هایم و ای آرامش دهنده روح و قلبم و ای خدایی که تشنگان را با جرعه ای از آب صاف عشق و معرفت و طاعت خود سیراب گردانی.
کسرونقصان مرا چیزی جز لطف وعطایت تدارک نمی کند وفقر و بینواییم را الا به عطوفت و احسانت بدل به غنا نمی سازد و ترس و اظطرابم را جز امان تو ایمنی نمی بخشد.ذلت و خواریم را غیر سلطنت تو بدل عزت نمی گرداند و جز فضل و کرمت کسی مرا به آرزویم نمی رساند.
درگاه فقر ونداریم را جز عطایت نمی بندد، و حاجتم را جز تو کسی روا نمی سازد و غم و اندوهم را جز رحمت بی پایانت بدل به شادی نمی کند.
رنج و آلامم را جز رأفت و مهربانیت برطرف نمی سازد.
حرارت و اشتیاقم را جز وصالت فرو نمی نشاند و شعلۀ سوزوگدازم را جز لقایت خاموش نمی کند و بر آتش شوقم چیزی جز نظر به جمالت آب نمی زند و دلم جز به یاد تو جایی آرام نمی گیرد و دردم را جز تو کسی شفا نمی دهد و بر جراحاتم جز بخششت مرهم نمی-گذارد و زنگار قلبم را جز عطوفتت پاک نمی سازد.
[ویرایش]
خضوع و مسئلتم برای تو و تضرع و زاریم به درگاه توست و از تو درخواست می کنم که مرا به آسایش مقام و رضا و خشنودیت نائل و نعمت هایی که به من عطا نموده ای پاینده دار.
خدایا:ترحم کن به حال بنده ذلیلت که زبانش از شرم بسته و عملش اندک است. اینک که بار دیگر سعادتی نصیب من شد و خداوند توفیق آن داد که بار دیگر در سنگرهای جبهه حضور یابم.
[ویرایش]
خداوند را شکر می کنم و او را سپاس می گویم و همه را توصیه می کنم که به این آیه شریفه توجه داشته باشند که خداوند می فرماید، ای اهل ایمان شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد دلالت کنم.
آن تجارت این است که به خدا و رسول ایمان آورید و با مال و جان در راه خدا جهاد کنید که این کار را از هر تجارت اگر دانا باشید برای شما بهتر است.
راضیم به رضای تو و دوست دارم که سرانجام مرا و مرگ مرا چیزی جز شهادت در راه خودت قرار ندهی. خدایا مردن در بستر را برای خود ننگ می دانم.
[ویرایش]
ای پدر و مادرم،اگر خداوند توفیق شهیدشدن را نصیب من کرد هیچ کس حق ندارد که در مرگ من گریه کند و لباس سیاه و عزا به تن کند و زمانی من خوشحال می شوم که همه شماها و دوستان و آشنایان پیکر مرا و دیگر همرزمان مرا ببینید و درس عبرت بگیرید که دنیا فانی است و همه یک روز باید بروند اما چگونه رفتن مهم است و بنگرید به این پیکرها که از مادیات دنیوی هیچ با خود نمی-برند و آن چیز ی که با خود می برند اعمالشان است،همان اعمال نیک و بد است و خوشا به حال آنان که اعمال صالحشان و اعمال نیکشان بر اعمال بدشان فزونی یابد.
به راستی اینها سعادتمندانند،پس بیایید کمی فکر کنیم و ببینیم که این مال دنیا به چه درد می خورد و تا کی در خواب خرگوشی باشیم و اعمال دنیوی ما را از پرداختن به واجباتمان بازدارند.
ای عزیزان بیایید تا وعده ای و پیمانی با خود ببندیم و از این لحظه تقوا را پیشه خود سازیم و واجباتمان را به نحو احسن انجام دهیم و از محرمات بپرهیزیم و بدانید که جنگ ما نیز اینک برای واجبات است. جنگ برای نماز است و جنگ برای رضای خدا و در راه خداست.
[ویرایش]
ملت مسلمان ایران،اینک کشورمان در مرحلۀ حساسی از حیات خود قرار دارد، تمامی ابرقدرتان در پی فرصت هستند تا از هر طریقی که می توانند انقلاب را به انحراف بکشانند و باید ما هوشیار باشیم و با پیروی از امام عزیز و قرار گرفتن در خط امام توطئه های دشمنان را نقش برآب کنیم.
[ویرایش]
ای مردم ما باید مواظب باشیم که اگر مسئولی در مملکت ویا نهادی خواست جدا از خط امام حرکت کند جلویش را گرفته و به خط امام برگردانیم.
زیرا ما مسئول در قبال خون شهدایی هستیم که خونشان درخت انقلاب را آبیاری کرده است. عزیزانم انقلاب ما اسلامی است و مشخصه اصلی انقلاب ما اسلامی بودن آن است. امت اسلامی چه خون های بی شماری در پای اسلام و انقلابمان ریخته شده است.
[ویرایش]
آنچه که پاسدار و نگهبان اسلامیت انقلابمان است،ولایت ولی فقیه زمان است و بس.خط انقلاب ما خط ولایت و فقاهت است عزیزی چون بهشتی مظلوم به جهت حفظ این عنصر و نقش وجودی آن در تداوم اسلامیت انقلابمان خون دل ها خورد و در نهایت در این راه مقدس جان خود را داد.
[ویرایش]
عزیزان پاسدار این حریم مقدس، ولایت و فقاهت باشید و مکر دشمنان شما را نفریبد که همانا قافله سالار این کاروان عزیزی چون بهشتی بود،پس حافظ یادگار این مظلوم که ملتی بود برایمان،یعنی تشکیلات مقدس حزب جمهوری اسلامی باشیم.
حزبی که در حساس ترین لحظات انقلاب تک تاز و پیشرو و به دور از هرگونه وسواس های سیاسی و دقیقاً در میان مردم است.چرا که این تشکیلات پل ارتباط بین روحانیت شیعه با امت اسلامی است و همیشه سنگر به سنگر در کنار انقلاب بوده و هست و خواهد بود و خطش عجین شده با خط امام و در راه تداوم این خط شهیدان بزرگی چون بهشتی، باهنر، مفتح، آیت و شهیدان عراقی ها و شهیدان استکی ها و سجادی ها و لطفی ها و کوهی ها و عزیزان بسیاری را داده است.
و اینک باید وظیفه خود بدانیم که از این تشکیلات پاسداری کنیم تا تداوم بخش خون شهیدان مظلوممان باشیم.
[ویرایش]
در پایان ای پدر و مادر عزیزم از این که هرگاه خواستم به جبهه بروم با خوشحالی به بدرقه ام آمدید و امانتی را که در دستتان بود با دلی شاد به محلی فرستادید که انوار خدا آنجا را پوشانده است، تشکر می کنم و از شما عاجزانه طلب حلالیت و بخشش می کنم.
[ویرایش]
مادرم شما هم چون زینب (س) فریاد رسای ما باش و به همه بگو که رزمندگان از خواهران می خواهند که سلاحشان که همان حجاب است را به کار بندند تا دشمنان ضربه های هولناک دیگری را از زنان مسلمان جامعه اسلامی مان بخورند.
و از خواهران و برادران خودم نیز می خواهم که ضمن حلال کردن من با جدیت به عبادات و انجام واجبات بپردازید و خداوند حافظ شما باشد و شما پدرم از جانب من از کلیه اقوام و آشنایان و دوستان برایم حلالیت بطلبید و اموال چندانی ندارم ولی هر طوری که خواستید با آنها بکنید خودمختار هستید.
ضمناً مقداری نماز و روزه بدهکارم از دوستان و آشنایانم بخواهید اگر توانستند دو روز، روزه برایم بگیرند و هر چه قدر توانستند برایم نماز بخوانند و همگی شما را به خدا می سپارم و از خداوند می خواهم که امام عزیزمان را به خاطر اسلام و مسلمین تا انقلاب آقا امام زمان (عج) مصون و محفوظ نگهدارد.راه بسته کربلا را به دست رزمندگان باز کند. خدا با توفیق آن ده که عارف به ذات مقدست باشیم.
فریبرز ترابی ۲۹/۹/۱۳۶۵
[ویرایش]