علی یاراسلامپناه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اولین کسی بود که قبل ازانقلاب در حسینه اعظم شهرکرد از مردم حاضر در حسینیه خواست با صدای بلند برای سلامتی امام خمینی صلوات بگویند.
بعد از این کار بی سابقه ماموران ساواک او را دستگیر کردند و به زندان بردند.
[ویرایش]
آبان سال ۱۳۲۴در خانواده مذهبی در طاقانک به دنیا آمد. فرزند اول خانواده بود. پدرش مدرس قرآن بود. تا چهار سالگی همراه همسن و سالان خود نزد پدر در مکتبخانه به سبک قدیم تحصیل کرد.
[ویرایش]
در سن ۲۵ سالگی ازدواج کرد.ثمره این ازدواج ۵ پسر و ۲ دختر است. او موذن بود و صدای بسیار خوبی داشت. مداحی هم میکرد.اسلامپناه از مداحان معروف استان چهارمحال وبختیاری است.
[ویرایش]
اولین کسی بود که قبل ازانقلاب در حسینه اعظم شهرکرد از مردم حاضر در حسینیه خواست با صدای بلند برای سلامتی امام خمینی صلوات بگویند.
بعد از این کار بی سابقه ماموران ساواک او را دستگیر کردند و به زندان بردند. اسلامپناه این بار هم مورد شکنجه ماموران ساواک واقع شد. قبلاً هم به خاطر همراه داشتن اعلامیه و عکس امام خمینی توسط ماموران ساواک زندانی شده بود.
[ویرایش]
بعداز انقلاب به بسیج پیوست.او مسئول تبلیغات بسیج مرکزی شهرکرد بود.
جنگ که شروع شد اسلامپناه تردیدی در جبهه رفتن نکرد. او به جبهه رفت وآرپی جی زن شد.علاوه بر شرکت در عملیات و خط مقدم جبهه،در تبلیغات گردانی که درآن حضورداشت نیز فعالیت می کرد. ازسال۱۳۶۰ تا۱۳۶۲در جبهه های جنگ حضورداشت.
سال ۱۳۶۰ از ناحیه کتف تیر خورد و مجروح شد. پس از بهبودی دوباره به جبهه رفت.
[ویرایش]
سال ۱۳۶۲در عملیات خیبر در جزیره مجنون شرکت کرد وبه وسیله تسلیحات ممنوعه شیمیایی دشمن مصدوم شد.اودر این مصدومیت۷۰ درصد از ریه هایش را ازدست داد.
پنج سال بعد در سوم اردیبهشت۱۳۶۷ پس ازتحمل دردها و سرفه های طولانی به شهادت رسید.
[ویرایش]
بسم الله الرحمن الرحیم
علی یار اسلام پناه فرزند مرحوم خداداد طاقانکی ساکن شهرکرد با کمال عقل و شعور و با رضایت و اختیار و آزادی عمل و پس از اقرار به توحید و یگانگی ذات و فطرت باریتعالی و نبوت و رسالت انبیاء(ع)،مخصوصاً شهادت و اقرار به نبوت خاتم الانبیاء حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه وآله و اقرار به امامت و خلافت بلافصل حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و فرزندان معصوم و بزرگوار آن حضرت مخصوصاً حضرت مهدی (عج) و اقرار به اینکه مرگ حق است، بهشت و دوزخ حق است، حساب و کتاب و میزان و سایر عقاید همه حقند.
پس از همه اینها در مورخه ۲۷/۱۲/۶۴ هجری شمسی مطابق با ۷ رجب ۱۴۰۶ هجری قمری موارد ذیل را وصیت می نمایم و عموی خود مشهدی علی مراد برپور طاقانکی را نیز و کیل خود می نمایم. وصیت اینجانب از این قرار است.
۱ـ مخارج تعزیه و مجالس سوم و هفته و چهلم و سال وغیره مطابق شان بنده باشد.
۲ـ محل دفن اینجانب شهرکر و در صورت امکان کنار قبور مطهر شهدای اسلام باشد.
۳ـ مدت دو سال (دو ماه) روزه قضا دارم که در درجه اول توسط فرزند ذکور ادا شود والا باید در صورت امکان از اموالم شخصی ام، مومن و مورد اطمینان اجیر شود تا اینکه دو ماه روزه غیابی انجام گردد.
۴ـ مدت چهار سال بنابر احتیاط نماز قضا دارم که باید به ترتیب فوق عمل گردد.
۵ـ یک باب اطاق با یک تخته قالی کاشان زمینه سرمه ای ۴ ×۳ بخشیدم به عیالم خانم طوبی قلی پور که علاوه بر سهم الارث خود از اطاق و فرش مذکور شخصاً استفاده نمایند و احدی از فرزندانم حق دخالت در حق مذکور را ندارند.
۶ـ در ضمن سهم الارث خود را از عمارت قدیمی پدر در طاقانک بخشیدم به برادرم آقای محمدیار علی پور طاقانکی و کسی حق تصرف به جز برادرم از آن را ندارد. همچنین در حدود ده هزارتومان پول که در مورد عمارت قدیمی به مرحوم پدرم در طاقانک خرج نموده ام پول مذکور را نیز از برادرم مطالبه نمی کنم و بخشیدم به برادرم آقای محمدیار.
۷ـ تا این تاریخ که وصیت نامه را می نویسم هیچ گونه بدهی شرعی از قبیل خمس (سهم امام و سهم سادات) بدهکار نیستم.
۸ـ موتورسیکلت هدیه شده از طرف بنیاد شهید برگردانید به بنیاد شهید تا اینکه مجروح و معلول و جانبازی از آن استفاده کند البته به طور رایگان و مجانی برگردانند.
۹ـ قیم بر صغار خودم را قرار دادم مادرشان طوبی قلی پور که فرزندان صغیرم را سرپرستی نمایند تا انشاءالله بزرگ گردند و ناظر بر قیم هم دائی ایشان آقای حاج سید مجتبی حجازی می باشند که در مسائل و مشکلات در مورد فرزندان صغیرم به ایشان مراجعه و با مشورت نامبرده مسائل و مشکلات را حل کنند.
علی یاراسلامپناه